جدول جو
جدول جو

معنی خون جولی - جستجوی لغت در جدول جو

خون جولی
خشمگین، عاصی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خوَشْ /خُشْ قَ / قُو)
خوش عهدی. خوش پیمانی
لغت نامه دهخدا
(جِ گَ)
بدبختی. ناراحتی. رنج. عذاب. اندوهناکی
لغت نامه دهخدا
(وَ)
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اهر. واقع در 22 هزارگزی شمال خاوری اهر و 11 هزارگزی شوسۀ اهر کلیبر، ناحیه ای است کوهستانی و معتدل دارای 6 تن سکنه که شیعی مذهب و ترک زبانند. این دهکده از چشمه سار مشروب میشود، محصولاتش غلات و راهش مالرو است. و قشلاق ایل چلیپانلو بدانجا میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خوش قولی
تصویر خوش قولی
عمل خوش قول مقابل بد قولی
فرهنگ لغت هوشیار